کاربر مهمان، خوش آمدید.  ورود به پنل کاربریثبت نام

مشاغل صنعت و صنایع ایران

پورتال ثبت و تبادل اطلاعات صنایع ایران و مشاغل وابسته

صنعت و صنایع
به پورتال تخصصی و حرفه ای ثبت و تبادل اطلاعات صنایع ایران و مشاغل وابسته خوش آمدید
شما هم به جامعه بزرگ صنعت و صنایع ایران بپیوندید...

زیلو چیست؟

منتشره شده در دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۸

زیلو چیست؟

زیلو  نوعی زیرانداز و کف‌پوش دست‌بافت است که با نخ پنبه بافته می‌شود که بخاطر خنکی پنبه مناسب مناطق کویری است و شباهت زیادی به گلیم دارد با این تفاوت که گلیم از پشم بافته می‌شود. این زیرانداز در برخی مناطق ایران استفاده می‌شود. زیلو هنر مردم شهر تاریخی میبد است. زیلو محصولی قدیمی و تاریخی است. ناصر خسرو در سفرنامه‌اش به ۵۰۰ کارگاه زیلوبافی اشاره می‌کند.

تاریخچه

صنعت بافت کفپوش و زیرانداز در بسیاری ارز مناطق جهان رواج داشته، در ایران نیز تاریخی کهن دارد. در قدیم پشم و پوست حیوانات به عنوان مدل بکار می‌رفته، ولی تهیهٔ آن از راه شکار همیشه امکان نداشت و هم چنین پوست حیوانات چون برای این کار نبود، زود پوسیده می‌شد و از بین می‌رفت. پس بشر نیاز فوری به اختراع چیزی داشت که بتواند جایگزین آن شود. اولین اقدام تهیهٔ زیلو به جای پشم و پوست بود. زیلو در بافت شباهت‌هایی با حصیر دارد و مانند آن برای زیرانداز مورد استفاده است. زیلو احتمالاً شکل تکامل یافتهای از حصیر بوده و بافندگان آن از حصیر الهام گرفته‌اند. این فرش ارزشمند خاستگاهش به درستی مشخص نیست اما از جمله مهم‌ترین هنرها و صنایع دستی ایران به‌شمار می‌رود. در متون گذشته از زیلو کمتر یاد شده و تنها جایی که سخنی از بنای مسجد بوده از زیلو به عنوان فرش نام برده‌اند اما به محل بافت و تاریخ آن اشاره‌ای نشده‌است. به یقین می‌توان گفت بافت زیلو قرن‌ها قبل از اسلام رایج بوده، چرا که شواهد موجود نشان می‌دهد در قرون اولیهٔ اسلامی زیلو جزء فرش‌های شناخته شده بود و بافت آن در بیشتر مناطق پهناور ایران رواج داشت؛ به ویژه آنکه زیلو کاربرد فراوانی در اماکن مذهبی داشت و از طرفی می‌توان گفت نام آن با بنای مذهبی گره خورده بود.

زیلو
زیلو

میبد یکی از مراکز عمدهٔ زیلوبافی بوده‌است تا چند سال قبل صدها خانوار از محل درآمد آن امرارمعاش می‌کردند. زیلو هرچند به ظاهر یک دستبافتهٔ نخی ساده است اما بررسی فنون وتکنیک بافت آن نشان می‌دهد که غنای فرهنگی و فکر واندیشهٔ بارورشده‌ای در پس هرتاروپود آن خفته‌است. پیشینه: زیلو درنقش و بافت شباهت زیادی به حصیر؛ اولین دستبافتهٔ بشر دارد و مثل حصیر یکی از موارد استفادهٔ آن در مساجد و مصلی واماکن متبرکه است بنابراین می‌توان احتمال داد که زیلوبافی یا مرحلهٔ تکامل یافتهٔ حصیربافی است یا بافندگان آن از این صنعت الهام گرفته‌اند. اکثر مردم و حتی برخی از پژوهشگران فرقی بین زیلو و گلیم قایل نیستند. درحالی که این دو دستبافته هم از نظر مواد خام مصرفی و هم از لحاظ نوع بافت فرق زیادی باهم دارند. در زیلو تکنیک‌های پیچیده‌ای به کار گرفته می‌شود که نظیر آن نه تنها در گلیم بلکه در کمتر دستبافته‌ای به چشم می‌خورد. زیلو با زندگی جامعهٔ کشاورز وروستایی سازگاری دارد زیرا تارو پود آن از پنبه به دست می‌آید و گلیم با معیشت دامداری و شیوهٔ تولید عشایر متناسب است. مصالح گلیم بیشتر از پشم است و مناسب برای مناطق سردسیر و مصالح زیلو از نخ پنبه است ومناسب برای مناطق گرمسیر به ویژه حاشیهٔ کویر. با این حال به نظر می‌رسد زیلو مرحلهٔ تکامل یافته تر گلیم بافی است (جانب اللهی، ۳۹۰). اززمان ساسانیان به این طرف طرح و نقشه پارچه‌ها ازاشکال هندسی هم بالاتر رفت و به صورت اشکال مختلف حیوان، پرندگان مناظر شکار و غیره درآمد یک چنین طرح‌های پیچیده‌ای را فقط وقتی می‌توان بافت که هرکدام ازتارهای نخ را هروقت که نیاز بود بلند کرد و بالا برد. اسباب این کار هم چله کش است چه وقت و در کجا دستگاه چله کشی پدید آمد معلوم نیست. فرضیه‌های گوناگونی دربارهٔ رسیدن آن به ایران ذکر شده‌است؛ پاره‌ای از نویسندگان آن را کاملاً چینی می‌دانند ولی می‌دانیم که ساسانیان پارچه بافان سوریه‌ای را که به اسارت گرفته بودند درکارگاه‌های پارچه بافی دولتی زمانی به کار گرفتند که طرح صورت آزاد ساسانی درخاورمیانه مشهور بود. یکی از پژوهندگان فن نساجی به این نتیجه رسیده‌است که دستگاه چله کشی در سوریه و در چین هر دو اختراع شده‌است و درایران اصلاحاتی در آن به عمل آمده‌است. در آغاز دورهٔ مسیحیت گلیم بافان سوریه‌ای اولین کسانی بودند که میمیلک (تارکش) سوم رااختراع کردند تا بتوانند با پودهای جناغی تغییری در رویهٔ پارچه بدهند در سده‌های بعدی تعداد تارکش‌ها به چهار و بعدها از این مقدار هم تجاوز کرد تا بتوانند نقش‌های پیچیدهٔ هندسی را که همهٔ آن با پودهای جناغی بافته می‌شد ایجاد کنند. درسدهٔ سوم میلادی طرح به شکل جانوران و گیاهان درآمد در حفاری‌های ناحیهٔ فرات تعداد زیادی تکه‌های پارچه به دست آمد و از تجزیهٔ آن‌ها معلوم شد که پارچه‌هایی که دارای طرح‌های هندسی بودند در دستگاه‌های بافندگی دارای چند تارکش وآن‌هایی که دارای اشکال و طرح‌های انسان و جانور بودند با دستگاه چله کشی بافته شده‌اند (وولف، ۱۵۶–۱۵۷) در زمان ساسانیان بافندگان ایرانی برای تقلید ازطرح‌های پیچیده پارچه‌های چینی که روی دوک‌های بافندگی ایرانی عملی نبود زیرا که ایرانیان برای بافتن گلیم با پودهای جناغی تارهای سفت و فنری به کار می‌بردند عوض کردن این روش بافت و تارهای شل نتابیدهٔ ابریشمی روی دستگاه‌های سفت باف پودی و تبدیل آن به طرح و نقشه‌های تاری بسیار دشوار بود برای چیره شدن به این دشواری نخست تار ابریشم را تابیدند تا سفت شود دوم بافت دو تاری (دوچله‌ای) چینی‌ها را اقتباس کردند ولی رویهٔ چله‌ای را تبدیل به ترکیب رویه پودی کردند همهٔ این کارها را می‌شد با دستگاه چله کشی سوریه‌ای انجام داد و این همان دستگاهی است که با فن بافت خود به روم شرقی و شمال اروپا راه یافت (همان، ۱۵۷) پس از ساسانیان بافندگان زمان بنی امیه و عباسیان پارچه‌های زیبای خود را باهمان دستگاه‌ها بافتند در زمان سلجوقیان با فندگان دستگاه هارا بهبود بخشیدند و بعضی از جزییات آن را اصلاح کردند و نتیجهٔ آن دستگاهی بود که به نام دستگاه ایرانی معروف شد به همین شکل هم به چین رفت و در آن جا برای بافتن گلیم ازآن سود می‌جستند به نظر وولف گلیم بافی که بعدها در ایران بسیاراهمیت پیدا کرد در هزارهٔ دوم پیش ازمیلاد در باختر ایران به وجود آمده‌است (همان، ۱۵۵) بنابراین بعید نیست بلکه حدس قریب به یقین است که دستگاه زیلوبافی از دستگاه چله کشی سوریه‌ای الهام گرفته‌است و شگفت‌انگیز است که برخی ازاصطلاحات زیلوبافی هنوز هم عربی است مثل شلیت، مج و… که رابطهٔ مستقیم با چله دارد. تونه اصطلاح محلی چله است. با این چرخ که دارای ۱۲ تا ۱۶ دوک است چلهٔ زیلورا می‌تابند.

زیلوبافی درقدیم دربیشتر نقاط پنبه خیز ایران بافته می‌شده‌است مؤلف حدودالعالم می‌نویسد: ازجهرم زیلو و مصلی نیکو خیزد و از سیستان زیلوها برکردار جهرمی (مجهول المؤلف] ۱۳۴) وی همچنین از ناحیت پارس و شهرکی درآذرآبادگان نام می‌برد که درآن‌ها زیلو می‌بافته‌اند. در متون قدیمی کمتر به نام زیلو برمی‌خوریم فقط هرجا سخن از بنای مسجدی بوده‌است از زیلو به عنوان فرش آن نام برده شده‌است اما به محل بافت و سابقهٔ آن اشاره‌ای نرفته‌است دهخدا می‌نویسد: زیلو کلمه‌ای است اعم ازقالی و غیر آن و از قول جمالزاده آورده‌است: در زبان عامیانه امروز بین زیلو و پلاس و گلیم تفاوتی هست چه گلیم فرشی است نازک که بافت آن شبیه زیلو اما از پشم است و زیلو به نوعی خاص از فرش پنبه اطلاق می‌شود و از قول ناظم الاطباء می‌نویسد بهترین زیلو را دریزد می‌بافند، درتاریخ یزد نیز در شرح بنای مسجد جمعه آمده‌است مرتضی اعظم امیر شمس الدین از تبریز زیلوهای عالی جهت گنبد مقصورهٔ قدیم بفرستاد (کاتب، ۱۱۵) اماچرا شمس الدین که اهل یزد بود و حتی علایقی هم درمیبد داشت از زیلوهای یزدی و میبدی استفاده نکرد گرچه قرائنی موجود است که سید رکن الدین پدر شمس الدین برای مدتی دررونق زیلوبافی میبد نقش مثبتی داشته‌است وی در زمان حیات خود پنج مسجد بزرگ دریزد بنا کرد که بی تردید خود او در تأمین فرش این مساجد یکی از خریداران عمدهٔ زیلوی میبد بوده‌است حتی هنوز هم یکی اززیباترین نقشه‌های زیلو رکنه دینی نام دارد که به احتمال زیاد ازسفارش‌های وی به یادگار مانده‌است (جانب اللهی، ۳۹۲–۳۹۳) زیلو مثل دشت‌های کویر ظاهری ساده اما درونی پرراز و رمز دارد چنین فرشی می‌تواند خنکای شن‌های کویر را در دل شب‌های تابستان به تن آدمیان گرما زده بنشاند و خستگی روز را از تنشان بزداید. شاید به این دلیل است که روستاها و شهرهای حاشیهٔ کویر از آن جمله میبد مرکز نشو و نمای آن است و در این میان میبد گوی سبقت را از همگان ربوده‌است زیرا شهرتش درصنعت بافندگی به قرن‌ها قبل می‌رسد وقتی در سال ۴۹۵ ق. یکی از بزرگان میبد به نام خطیرالملک که وزیر سلطان محمدبن ملکشاه بود (آربویل، ۲۵) از وزارت برکنار شد حریفان و رقیبان شعری به مضمون زیر درباره‌اش گفتند: ای خر ترا به میبد نه نان بد و نه می‌بد عزلت خجسته می‌بد ای قلتبان جولاه (باستانی پاریزی، ۱۰۳)نسبت جولادادن به وزیرمیبدی نشانهٔ آن است که در آن زمان میبدی‌ها در بافندگی شهرت داشته‌اند تا سال‌های اخیر که میبد هنوز دارای ویژگی‌های یک جامعهٔ بسته و کشاورز خودکفا را داشت و مردم تقریباً همه نیازهای خود را که البته خیلی محدودتر از امروز بود با دست خود تهیه می‌کردند حتی پوشاک مردم از کرباس‌های دستبافت زنان تهیه می‌شد. مفرش آن‌ها پلاس وزیلوهایی بود که خود می‌بافتند. در چنین شرایطی زیلوبافی رونق فراوان داشت به‌طوری‌که اکثر مساجد و زیارتگاه‌های ایران بازیلوهای میبد مفروش بود. این شهرت و رونق بی رقیب، زیلوبافان میبدی را به توهم انداخته بود که این صنعت را ازابداعات واختراعات خود بدانند.

چله کشی
چله کشی

اگرچنین ادعایی درست هم نباشد که نیست اما تقریباً تردید نمی‌توان کرد که این صنعت درمیبد پشتوانهٔ تاریخی زیادی دارد و حداقل دوران تکاملی خویش را به دست زیلوبافان میبدی گذرانده‌است زیرا از چند اصطلاح عربی موجود در فرهنگ واژگانی زیلوبافی که بگذریم و این واژگان شاید یادگار همان سخن وولف باشد که بالاتر بیان کردیم مبنی براینکه پیشرفت دستگاه‌های بافندگی ایران توسط مردم سوریه انجام شده‌است. درسایر موارد وجود بسیاری از اصطلاحات میبدی در این فرهنگ واژگانی مؤید این مدعاست که اگر میبدی‌ها مخترع آن هم نبوده‌اند حتماً به کالبد آن جانی تازه دمیده‌اند در فرهنگ‌ها و لغتنامه‌ها هم آمده‌است بهترین زیلوها در یزد می‌بافند (نفیسی، دهخدا) و در یزد تا چند دههٔ پیش در جایی جز میبد زیلو بافته نمی‌شد. سایکس در سال ۱۸۹۴ م. (۱۲۷۳ ش) به یزد و میبد سفر کرده‌است می‌نویسد: در این زمان گلیم‌های قرمز بافت میبد از شهرت برخورداراست (سایکس، ۱۸۶) و مرادش از گلیم همین زیلو است زیرا گلیم بافی در میبد رایج نبوده‌است واطلاق گلیم به زیلو که اشتباه رایجی است از نظر مشابهت ظاهری این دو است تشابه نقش‌های زیلو با جلوه‌های مادی و معنوی زندگی مردم میبد اعم از نوع مسکن، معیشت واعتقادات و باورها گویای این نکته است که میبدی‌ها حداقل در شیوهٔ بافت آن دخل و تصرف زیادی کرده‌اند و نقشه‌های زیادی برآن افزوده‌اند. ولف اولین مرحلهٔ تکامل بافت را ابداع سه تارکش دانسته که بعدها به چهار یا بیشتر فزونی یافته‌است. این نکته در این‌جا به وضوح به چشم می‌خورد و دقیقاًمشخص است که دستگاه زیلوبافی نخست سه تارکش به نام مج(maj) داشته که به آن مج بالا و میون و پایین می‌گفته‌اند بعد خواهیم گفت که هرچه نقش پیچیده‌تر می‌شده بر تعدادمج می‌افزوده‌اند و جالب است که مج‌های افزوده شده نام مشخصی ندارند وازآن‌ها با استفاده از پیشوند فارسی “بر” یعنی کنار و واژهٔ عربی “مج” به معنی رشته نخ ترکیب تازهٔ برمج ساخته‌اند. گرچه از سابقهٔ زیلوبافی درمیبد مدرک مستندی موجود نیست اما بقایایی ازقدیم‌ترین زیلوی بافت میبد که تاریخ ۸۰۸ را نشان می‌دهد در موزهٔ زیلوی میبد وجود دارد (جانب اللهی ،۳۹۳–۳۹۴)

دستگاه زیلو بافی. دستگاه یا دارزیلوبافی شبیه دارقالی بافی است که ازاجزای زیر ساخته شده‌است:

۱- تیر. دومیلهٔ مکعبی شکل ازجنس چوب درخت توت است که به‌طور افقی به فاصلهٔ سه متری موازی یکدیگر روی دوستون چوبی به نام اسون (osun)مستقر می‌شود. ضخامت تیر به نسبت عرض دستگاه متفاوت است؛ معمولاً تیر یک دستگاه سه متری حدود ۷۵ سانتی‌متر ضخامت دارد. تیر بالا مخصوص چله و تیر پایین مخصوص پیچیدن زیلو است. ۲- اُسُون. دوپایه یا دو ستون اصلی دار زیلوبافی است که عمود برزمین و به موازات یکدیگر به فاصله‌ای برابر باعرض تیرها نصب می‌شود اسون نیز مانند تیر از چوب درخت توت می‌سازند با این تفاوت که برای ساختن آن تنهٔ درختی را که خمیدگی مختصری دارد می‌برند و آن را عمودی از وسط دو نیم کرده و در دو سر آن برای جای تیر حفره‌هایی ایجاد می‌کنند سپس در جای خود کار می‌گذارند. خمیدگی اسون برای این است که وقتی تیر هادر آن جای دادند تیر بالا کمی جلوتر از تیر پایین قرارگرفته و موجب می‌شود که بعد از چله کشی چله قدری مایل بایستد وبافنده که درحالت ایستاده کار می‌کند بر دستگاه مسلط باشد (جانب اللهی، ۳۹۶–۳۹۷)۳- تنگ (teng) میلهٔ چوبی قطوری است که نوک تیز آن را درحفره‌های دو سر تیر می‌کنند و آن را برای پیچیدن چله به دور تیر می‌چرخانند سپس برای محکم نگه داشتن چله تا جایی که ممکن است به عقب می‌کشند و با چوب دیگری به دیوار یا سقف کارگاه حایل می‌کنند .

به همان حال باقی می‌گذارند. هر دستگاه دو “تنگ “دارد که یکی نگهدارندهٔ تیر بالاست و دیگری که کوچک‌تر است تیر پایین را با آن مهار می‌کنند ۴- پش بند pošband چوب یا میلهٔ آهنی بلندی است که دو سر آن دردیوار طرفین کارگاه تعبیه شده‌است این میله که درعرض “دار” قرار دارد یک وسیلهٔ نگه دارندهٔ “کمونه” و “کلی” (پایین‌تر توضیح آن می‌آید) است. ۵- شمشه šemša چوب “گرت” gort است که درعرض دستگاه به موازات یکدیگر قرار گرفته‌است و به‌طوری‌که بعد خواهیم گفت به کمک “کمونه” برای بافتن نقش زیلو به کار گرفته می‌شود. هر دستگاه یا دار زیلو دو عدد “شمشه” به نام شمشهٔ پایین و شمشهٔ بالا دارد. شمشهٔ پایین بزرگ‌تر ازبالاست.

۶-کمونه: چوبی کمانی است به عرض ۵ سانتیمتر و طول یک متر که در دو سر آن شیارهایی وجودارد. کمونه را در پشت “پش بند” قرار داده؛ یک سر آن را با طناب به “شمشهٔ بالاً و سر دیگرش را به “شمشهٔ پایین” می‌بندند. ۷- کلی(kali). چوب دوشاخهٔ قلاب مانند است که طول یک شاخهٔ آن ۲۰ سانتیمتر و بلندی شاخهٔ دیگر دو برابر شاخهٔ اول است. کلی به وسیلهٔ دو رشته نخ ضخیم به نام “اوسال کلی” (owsâlkali) از یک سو به “تیر بالاً و از سوی دیگر به “پش بند” بسته‌اند تا در حدفاصل “پش بند” و “شلّیت”(Šellit) قرار گیرد. ۸- شلیت (Šellit)یکی دیگر از متعلقات دار زیلو است. “شلیت” یک مجموعه از نخ تابیده شده‌ای است که آن را موازی هم در یک ردیف افقی به دو چوب که درطرفین دستگاه (مقابل هراسون یک عدد) عمود برزمین نصب شده‌است می‌بندند “شلیت” درحد فاصل و به موازات دستگاه و “پش بند” به نحوی قرار گرفته‌است که وقتی بافنده در پشت دستگاه می‌ایستد “شلیت ” بالای سر و پشت گردن او قرار می‌گیرد. شلینت از چندین رشته نخ ترکیب شده که هر رشته از به هم تابیدن ۲۸ تا ۳۰ لایه نخ شمارهٔ ۵ تهیه می‌شود. این مجموعه را به ۱۲ دستهٔ کوچک‌تر ۵ یا ۶ رشته‌ای تقسیم می‌کنند و با نخی به هم می‌بندند هریک از این دسته‌ها نام و عملکرد مستقلی در بافت زیلو دارد. دو دسته از آن‌ها به نام “سفید جو”(sefiju)و “سیاجو” (siyâ ju) و سه دسته به نام “مداخل” (modâxel) مربوط به نقش حاشیه‌اند و هفت دستهٔ دیگر که “مج”(maj) نام دارند در بافت نقش زمینه مورد استفاده است. تعداد “مج هاً متناسب با نوع نقشه کم و زیاد می‌شوند هرچه نقش پیچیده‌تر باشد برتعداد “مج” افزوده می‌شود در زیلوهای معمولی و ساده که برای استفاده درمنازل می‌بافندازشلیت هفت مج استفاده می‌کنند اما در زیلوهایی که حاشیه‌نویسی دارند و برای مساجد وامام زاده‌ها می‌بافند ۱۳ “مج” دارد (همان ۳۹۷–۳۹۸) به‌طوری‌که از شیوهٔ نام‌گذاری مج‌ها استنباط می‌شود زیلو دراصل سه مج به اسامی مج بالا، مج میون و مج پایین داشته‌است به تدریج که بافت زیلو به مرحلهٔ پیشرفته تری رسیده‌است بر تعداد مج افزوده‌اند اما چون نتوانسته‌اند نام جدیدی برای آن بیابند مج‌های اضافه شده را درقیاس با سه مج اولیه نام‌گذاری کرده‌اند این نام‌گذاری از جایی که بیشتر دردسترس بافنده است یعنی از قسمت پایین آغاز شده و به ترتیب زیر است: ۱- سفیدجو ۲- سیاجو ۳- مج پایین ۴- برمج پایین ۵- برمج میون پایین ۶- مج میون ۷- برمج میون بالا ۸-بر مج بالا ۹-مج بالا ۱۰-مداخل پایین ۱۱- مداخل میون ۱۲- مداخل بالا. هریک ازاجزای “شلیت” را که مرکب از چند نخ است با نخ‌های ضخیم دیگری به نام “گرت”(gort)به تارهای چله می‌بندند دو چوب که در طرفین است و “شلیت” به آن بسته می‌شود “چوشلیت “نام دارد که با چوب دیگری به نام “علم پشت بند” (alampošt band) به دیوار محکم می‌شود.

مشاغل صنعتی ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *