چلنگری
چلنگری
چلنگری یعنی آهنگری سبک و محلی که در آن اشیاء سبکوزنی مانند میخطویله، میخ سرکج، نیمذرع بزازی، انبر و سیخ و سهپایهی آهنی، زنجیر و سیخانک، قلم، سنبه، منقل آهنی، چفتوریزه، تملیک، اسکنه، مقار، درفش، جوالدوز و امثال اینها میساختند. چلنگرها معمولاً تنها و بدون شاگرد کار میکردند. از جمله کارهای دیگر این چلنگران، ساختن انواع نعل بود. از نعلهای کوچک (مثل نعل الاغ یا نعلهای پاشنهی کفش و گیوه و میخهای مربوطه) و نعلهای سوراخدار میخخور گرفته تا نعلهای سهپایهی میخ سرخود و نعلهای بیسوراخ (که به کار جادو و خرافات میآمد.)
برای انجام کار چلنگر ی فلز بریده شده یا قطع شده به شکل موردنظر را در کوره نهاده تا داغ و کمی نرم شود . سپس تکه آهن را با انبر گرفته و روی سندان میگذارند و با چکش روی آن میکوبند تا شکل ابزار مورد نظر را بگیرد . در صورت لزوم بارها تکه فلز را در کوره مینهند تا دوباره نرم شده و روی آن میکوبند تا بالاخره به شکل مورد نظر و دلخواه درآید. برای دسته بیل و کلنگ و … معمولاً از چوب تراش خورده، استفاده میکنند . برای محکمتر شدن قطعه فلز آن را در حالی که داغ است در آب مینهند و به اصطلاح آن را آبدیده میکنند.
چلنگری را غربیها خوب شناختەاند و آرامآرام بە اوج خود رساندهاند و آن را با نام فرفوژە به جهان معرفی کردەاند، این هنر در کردستان به ویژه در منطقه اورامان رونق زیادی از دیرباز داشته و امروزه نیز شاید باشند افرادی که در دل روستاهای قدیم این منطقه هنوز برای زنده نگهداشت این هنر چراغ کارگاهشان را خاموش نکرده باشند.
بهزاد شکیبا تنها هنرمندی است کە در استان کردستان همچنان به این حرفە مشغول است، دستان استاد آرام دور میله پیچیده میشود و میخ و چکش هم برای دادن تراش بر پیکره تازه خلق شده به چرخش درمیآید.
استاد سمفونی خشن میکوبد، اما موزون و یکنواخت کوبیدن چکش گوشهایمان را پر میکند از نوای حیات، بخش جان دادن به جسم بیجان فلز.