مد ایرانی
مد ایرانی
دورهٔ قاجار
مدگرایی و مد در ایران از زمان قاجار و با سفر ایرانیان به غرب آغاز شد. در آن زمان درباریان به دنبال توسعهٔ روابط دیپلماتیک با قدرتهای اروپایی طی سفر به اروپا برای نخستین بار با پوششهای غربی آشنا شدند، همچنین دانشجویانی که برای ادامهٔ تحصیل به اروپا رفته بودند نیز زمینهٔ تغییر دیدگاه نسبت به سبک پوشش را فراهم آوردند.
پیش از دورهٔ قاجار اطلاع از لباسهای اروپایی در میان زنان ایرانی محدود بود. عمدهٔ اروپاییان، دیپلماتها، سربازان و تاجرانی که به اصفهان (پایتخت صفویان) سر میزدند مرد بودند، طبیعتاً آنها جامه اروپایی بر تن داشتند اما زمانی که لازم بود لباس ایرانیان را میپذیرفتند. جامه زنان اروپایی از طریق تصاویر وارداتی از زیباییهای مد روز شناخته میشد. تصاویری که همزمان توسط هنرمندان ایرانی که تخصصشان در نقاشی از چهره برای آلبوم مشتریهایشان بود، گرتهبرداری میشد.
زمان فتحعلی شاه
نقطهٔ شروع مدگرایی زمانی بود که بانوی ارشد فتحعلی شاه طی یک مهمانی دربار با «الیزابت مک نیل» همسر «جان مک نیل» آشنا شد. الیزابت مک نیل در آن مهمانی لباس ساتن سپید، تزئین شده با چینهای توری و همچنین ردای قرمز ابریشمی بر تن داشت که در تضاد با لباسها و جواهرات با شکوه و پر زرق و برق خانمهای درباری بود. اما همین لباس ساده چشم بانوی اول دربار ایران را گرفت و نقطه شروعی شد بر تغییر لباس زنان دربار قاجار.
بعدها در سال ۱۸۵۰ میلادی، «لیدی شیل» با ملک جهان مادر ناصرالدین شاه دیدار کرد. او شرحی شگرف از لباسهای دربار نوشت و در یادداشتهایش آورد که چقدر لباسهای ساده اروپایی وی خانمهای قجری را همزمان مجذوب و متحیر کرده بود.
زمان ناصرالدین شاه
در زمان سلطنت ناصرالدین شاه و به واسطهٔ نفوذ دخترش تاج السلطنه که تحصیل کردهٔ اروپا بود و از آزادی زنان ایران پشتیبانی میکرد باعث ورود مد روز در سبک اروپایی به ایران شد. تا جایی که وی برای نامزدی و عروسی اش لباسی ساخته از ابریشم صورتی با ساتن سفید پوشید که با تور سر به سبک عروسهای اروپایی کامل میشد؛ دیگر زنان درباری نیز لباسهایی به سبک دههٔ ۱۸۷۰ میلادی میپوشیدند که خط یقهشان دکولته (یقه باز) بود.
اندازهٔ دامنهای سنتی متفاوت بود، اما طبق مد دههٔ ۱۸۶۰ میلادی در ایران، دامنها کوتاه و جنس شان ضخیم شده بود و «شلیته» نامیده میشدند،[۵۷] تا اینکه ناصرالدین شاه در جریان سفر به پاریس و دیدن رقصندگان باله مدل دامن آنها را به زنان دربار معرفی کرد. لباس زنان دربار، اوایل ترکیبی از نیم تنه (ژاکت)های تنگ با آستینهای بلند بود با شلواری که به شکل زنگوله تا زانوها میرسید، همهٔ لباسها از پارچه زربفت ابریشمی و مخمل ساخته شده بودند. یک شال معمولاً صورت را در بر میگرفت و زیر چانه گره زده میشد. بسته به وضعیت پوشنده لباس مقدار زیادی از جواهرات نیز آویخته میشد.
تغییرات در لباسهای سنتی به صورت تدریجی از اواسط قرن نوزدهم شکل گرفت و شامل شلوارهای کوتاهتر، و دامنهایی در اندازه و ضخامتهای مختلف بود که روی شلوارهای تنگ یا جورابهای نازک پوشیده میشد. معرفی جامه اروپایی به زنان دربار تدریجی بود و از اواخر قرن نوزدهم شروع شد که شامل انطباق با سبک سنتی است. برای نمونه کتها با دکمه بسته شدند و خط یقه V شکل داشتند. لباسهای بلند با کمر تنگ و دامنهای ضخیم که زیر کت پوشیده میشد. شنلها روی کت پوشیده میشد و برخی مواقع رداهای طرح اروپایی به جای چادر در لباسهای بیرون از خانه استفاده میشد.
تاثیرگذارترین پیش قراولان مد در میان زنان دربار قجر بهطور مستقیم دارای خویشاوندی با شاه بودند، بنابراین در بالاترین جایگاه اجتماعی بودند و واکنش به این تغییرات تا حد زیادی بسته به رویکرد شوهران آنها بود که آن هم نسبت به تحصیلات زنان و آداب اروپایی متفاوت بود. مردان محافظهکار دگرگونی در لباسها را میتوانستند بپذیرند اما به اصرار به زنان برای ماندن در خانه و دنبال نکردن حرفه ادامه میدادند. تاجالسلطنه که از امتیاز ثروت و نفوذ برخوردار بود، بیوقفه با شوهرش مخالفت میکرد، آن چنانکه لباس اروپایی را به عنوان نشانه رهایی بر تن میکرد و برای آزادی زنان ایرانی فعالیت میکرد.
در آن زمان لباسها توسط خیاطها و سازندگان لباس حرفهای دوخته میشد، توسط ندیمان ماهر و همچنین خانمهایی از اندرونی. خیاطها در مغازه خودشان در بازار و همچنین برای امور خصوصی کار میکردند. خیاطهای مخصوص متدهای اروپایی در برش و دوخت لباسها را استادانه تعلیم دیده بودند تا مقامات مرد در دربار آنها را بپوشند. زنان دربار نیز به خدمات دوزندگان اختصاصی لباس که به کاخ سر میزدند اعتماد داشتند. دختران در حرمسرا هنر گلدوزی برای تزئین لباس و منسوجات خانگی را آموزش میدیدند و استاندارد کارهایشان بالا بود. افزون بر آن قلاب دوزان حرفهای هم بودند که روی طلا و ابریشم کار میکردند. با توجه به دسترسی شان برای تأمین پارچه و طراحی و میزان آموزش شان، دوزندگان قادر بودند ذائقه زنان دربار را با سبکها و تزئینهای جدید تحت تأثیر قرار دهند.
دورهٔ پهلوی
زمان رضا شاه
با آغاز دورهٔ پهلوی الگوسازی از مظاهر پیشرفت به اوج خود رسید، پس از ورود ملکه ثریا (ملکه افغانستان) بدون حجاب به ایران و سفر رضا شاه به ترکیه و دیدار با آتاتورک و دیدن زنانی که بیحجاب بودند و مانند مردان کار میکردند و دیگر مظاهر غرب، تصمیم به ایجاد یک مدرنیزاسیون اجباری گرفت؛ گرچه جرقههای کشف حجاب در همان اواخر دورهٔ قاجار خورده بود اما این رضا شاه بود که دستور به کشف حجاب زنان داد، وی همچنین دستور داد مردان به جای لباسهای سنتی لباس متحدالشکل بر تن کنند که شامل کت و شلوارهای غربی بود، همچنین مردان به جای کلاه شاپو، دستار و عمامه باید کلاه پهلوی بر سر میکردند، زنان نیز به جای روبنده، پیچه، چادر و روسری میتوانستند از کلاه فرنگی استفاده کنند اما داشتن حجاب ممنوع بود.
یکی از کسانی که در تغییر سبک پوشش زنان تأثیر بسزایی داشت و از حامیان کشف حجاب بود، وزیر قدرت مند دربار، عبدالحسین تیمور تاش بود که در جلسه کابینه در سال ۱۳۱۲ واردات کلاههای زنانه از خارج از کشور را قانونی کرد.
پس از ۱۷ دی ۱۳۱۴ ه.ش (۱۹۳۵) تبعیت از لباسهای مد روز پیگیری شده و خانمها پوشاک خود را از روی مجلههای مزونهای اروپایی که بهصورت فصلی یا سالیانه بود، تهیه میکردند و از تغییرات رنگ و فرم لباس با خبر شده و از آنان پیروی میکردند.
زمان محمد رضا شاه
در زمان سلطنت محمدرضا شاه از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ ه.ش به دلیل افزایش ارتباطات با کشورهای غربی و آمریکایی سیر تحول لباس و همگون شدن آن با البسه خارجی بیشتر شد.
مد لباس در دههٔ ۲۰ شمسی شامل لباسهای جلو بسته و جلو باز با یقهٔ انگلیسی بزرگ و سرشانههای پهن و کمرهای تنگ و چسبان بود، دامنهای گشاد و پیلی دار که قدشان تا زانو بود، اما در اواخر این دهه قد دامنها دوباره بلند شد. در دههٔ ۳۰ تنوع سبکهای لباس بالا رفت و در دههٔ بعدی دامنهای چین دار و پلیسه، کت و شلوارهای پاچه گشاد، دوپیس و… از سبکهای طراحی لباس مرسوم بودند، جنس غالب پارچههایی که در طراحی مد آن زمان به کار میرفت ژرسه و تریکوبود، و طرحها چهار خانه، راه راه و جناقی بودند.
در دهه ۵۰ جورابهای خط دار به بازار عرضه شدند و سبک طراحی فرانسوی که شامل دامنهای ماکسی، میدی و مینی بود، همچنین انواع کت و دامن دوپیس و جلیقه وارد ایران شدند، همچنین در این دهه فرح پهلوی البسه آراسته یه سوزن دوزی را در دربار باب کرده بود، از مشاهیر سوزن دوزی آن زمان میتوان به مهتاب نوروزی اشاره کرد.
در آن دوره شهرهای بزرگ بهدلیل خصوصیات اجتماعی و اقتصادی و ارتباطات فرهنگی همیشه محل صدور مد و لباس به شهرهای کوچک و حتی روستاها بودند. دو نیروی مؤثر در گسترش مد و مدگرایی، زنان و جوانان بودند؛ در دهه ۵۰ این دو نیروی مؤثر با تمام قوا به دنبال مد بودند، مد و لباس ایرانی در دهه ۵۰ تحت تأثیر دهه ۷۰ میلادی غرب، دچار یک تحول بزرگ شد. در دهه ۵۰، مجلات و ژورنالهای غربی سهم عمدهای در مدگرایی جامعه به عهده داشتند، جریان رسمی نشریات وابسته به رژیم پهلوی مثل «زن روز»، «اطلاعات جوانان» و… این موج را تقویت میکردند، از سوی دیگر گروههای پانک، هیپیها، آرایش موی مخصوص بیتلها، جوانان شهرنشین ایرانی را تحت تأثیر قرار داده بود.
اولین طراح مد ایرانی

زینت جهانشاه دختر یکی از سرهنگهای وزارت جنگ آن دوره در آموزشگاه بینالمللی «لته فراین» آلمان تحصیل کرد و پس از ازدواج با یکی از افسران نظام به سوئیس رفت و در آنجا حدود یکسال هنر خیاطی و روش برش روی مانکن را فرا گرفت، سپس به پاریس که یکی از مراکز اصلی صدور مد دنیا بوده و هست رفت و در آنجا در خیاطی تخصص پیدا کرد و همچنین تحت تعلیم «پیر بالمن» یکی از طراحان معروف آن زمان رموز خیاطی مدرن و بوتیک داری را یادگرفت.
زینت جهانشاه در سال ۱۳۲۱ به همراه همسرش که یکی از افسران نظام بود به ایران بازگشت. او در بدو ورود به ایران، اقدام به افتتاح یک لباس فروشی و خیاط خانه در خیابان امیریه شهر تهران کرد و در مدت سه ماه موفق شد نود دست لباس زنانه برای هنگام صبح، عصر و شب، تولید کند و با پوشاندن به تن مانکنها و دخترها، آنها را در معرض مشاهده پانزده تن از زنان از فرنگ برگشته قرار دهد که با مد روز اروپا آشنا بودند.
مد لباس جهان شاه، آمیزهای از مدهای غربی و دید شخصیاش بود او برای تمام لباسهای ایرانی، از روی فصول یا گلها نام انتخاب کرده بود. جنس لباسها اغلب از مخمل و لمه بود. مدل پالتوها و آستینها آزاد و یقهها بسته بودند، کتها و دامنها نیز مناسب با اعتقادات دینی زنان ایرانی طراحی شده بود و پیراهنهای شب به سبک دکولته طراحی شده بودند و روی آنها منجوق و پولک دوزی شده بود، به جلوی این لباسها قسمتی اضافه میشد که به تن بایستند. کفشها هم نوک گرد و بی پاشنه و باریک طراحی شده بود. در میان مدلهای لباس، از پالتوی پوست و کلاه به علت گرانی پوست و عدم امکان فروش خبری نبود. از سوی دیگر جهان شاه کلاهدوز خوبی هم سراغ نداشت تا طرحهایش را به او سفارش دهد. در عوض کیفهای مدل «موت» که هر دو دست در داخل آن قرار میگرفت به نمایش گذاشته شده بود. رنگهایی که در مدلها استفاده شده بود بیشتر سیاه و قهوهای بود.
البته جهان شاه در نمایش مدلهای خود به بازدیدکنندگان با مشکلاتی هم روبرو بود از جمله روش راه رفتن و ایستادن مانکنها و سادگی و بیآرایشی گیسوانشان، به ویژه در مورد آخر، آرایشگاههای خاصی برای این کار در ایران وجود نداشت. با این حال زنانی که وصف نمایش خیرهکننده جهانشاه را شنیده بودند استقبال زیادی از جادوی مد او کردند و کار او رونق فراوانی گرفت.
این زن پس از ده سال از افتتاح مغازهٔ لباس فروشی و خیاط خانه خود به فکر استفاده از مدل لباسهای قدیمی در کار خود افتاد و با الهام از موزه مردمشناسی مانتویی را طراحی کرد که شبیه ردای مردان قدیمی بود و آستینهای گشادی داشت که با استقبال فراوانی روبرو شد. او تا سال ۱۳۷۴ خورشیدی به کار خیاطی و مدسازی ادامه داد، وی شروعکننده راهی شد که ابتدا توسط فرزندش و سپس دیگران ادامه یافت.
پس از انقلاب ۱۳۵۷
دهه ۶۰
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و کاهش فراگیری مد و فرهنگ غربی در سطح جامعه و حتی در شهرهای بزرگ، فرهنگ پوشش ایرانیان نیز دچار تحول شد. میل به سادهزیستی، دوری از مد و جنگ ایران و عراق، باعث شدند مد در دهه ۶۰ شمسی به حاشیه برود، لباس زنان در این سالها به مانتو و چادر و لباس مردان به شلوارهای پارچهای گشاد و پیراهنهای ساده تغییر یافت. لباس رسمی و اداری در این سالها هم کت و شلوار بدون کراوات بود. دهه ۶۰، کراوات بهعنوان نمادی از فرهنگ غربی به حاشیه رفت و به قشرها خاصی از جامعه منحصر شد.
دهه ۷۰
با پایان جنگ و از میان رفتن الزامات خاص اقتصادی و سیاسی آن و آغاز دوره تأثیر همهجانبه رسانههایی چون ویدئو و ماهواره، دوباره موج مدگرایی در جامعه آغاز شد. کاهش سختگیریها و افزایش واردات البسه خارجی هم در تشدید این فضا مؤثر بود. دهه ۷۰ کمکم شلوارهای پارچهای جای خود را به جینهای تنگ داد و پیراهنهای معمولی مردانه به تیشرت تبدیل شد. مدلهای مختلف روسری و مانتو و تنوع در این حوزه، اتفاق مهم لباس زنانه ایرانی در دهه ۷۰ بود. برای مثال میتوان به مدل مانتوی خفاشی اشاره کرد.
دهه ۸۰
سرعت تحول مد در دهه ۸۰ به علت ظهور اینترنت در خانههای مردم بسیار بالا بود، بهطوریکه شاید هر سال یک مد در جامعه میآمد و برچسب «دمده» یا «از مدافتاده» به لباسهای نهچندان کهنه داخل کمدها میخورد. مانتو فروشیها آنقدر زیاد و متنوع بودند که قیمت آن کمتر با افزایش روبهرو میشد و جزو متنوعترین و ارزانترین تنپوشهای دهه ۸۰ بودند.
دهه۹۰
در اواخر دههٔ هشتاد آشفتگی بازار پوشاک دولت مردان ایرانی را متوجه کرد که تاکنون از این عرصه و سیع رقابتی غفلت کردهاند و آنان را وادار کرد تا به طراحی لباس به عنوان یک ابزار فرهنگی توجه داشته باشند و به همین جهت ساماندهی مد و لباس به وزارت ارشاد واگذار شد. این وزارت خانه با برگزاری مسابقهٔ طراحی مد و لباس فجر هنرمندان را به رقابت کشاند و برای اولین بار در ایران طراحی مد و لباس به عنوان یک هنر در کنار هنرهای دیگر مطرح شد. پس از آن و در آغاز دههٔ نود شوهای زندهٔ لباس و انواع نمایشگاهها فرصت پیدا کردند خود را به عرصهٔ ظهور برسانند و حتی مؤسساتی در زمینهٔ پژوهش پوشاک ایرانی به ثبت رسیدند. مؤسسهٔ مانا هنر ایرانیان از اولین مؤسسات ثبت شده در این زمینه است.
طراحان مطرح ایرانی
از معدود طراحان مد مطرح ایرانی میتوان به بیژن پاکزاد (زادهٔ ۱۵ فروردین ۱۳۲۳ در تهران – ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ بورلی هیلز) و نیما بهنود و بوریس بیژن صابری و فرناز عبدلی اشاره کرد.
امروزه به علت وجود قوانین پوشش اسلامی در ایران که بر اساس آن زنان ملزم به پوشاندن سرتا پای بدن خود هستند هنر طراحی مد محدود به پوششی به نام «مانتو» و چادرهای اسلامی شدهاست. مانتو که واژهای فرانسوی است به لباس یا پالتوی بلند اشاره دارد و پس از انقلاب اسلامی ایران جزو کدهای لباسی زنان محسوب میشود. در سالهای اخیر پس از موفقیت نیما بهنود طراح مد ایرانی ساکن آمریکا که لباسهایی با مُهرهای قدیمی و خطوط نستعلیق فارسی طراحی کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت، سبک طراحی لباس ایرانی به سمت لباسهایی رفت که تلفیقی از طرح و سبک سنتی و سادگی و راحتی لباسهای مدرن باشد. برای مثال میتوان به مانتوهای گشاد و عبا مانند در رنگهای شاد و با نقش و نگارهای سنتی محدود برای زنان و شالهایی با طرح سنتی یا خطوط نستعلیق برای پوشش سر و بلوزهایی با همین سبک برای مردان و همچنین کیفهایی از جنس جاجیم اشاره کرد.
قوانین و مقررات طراحی مد
یک طراح لباس (به انگلیسی: طراحی مد) از ترکیب خطوط، تناسب، رنگ و بافت، شکل مناسب جامه را تصور میکند، اگرچه داشتن مهارتهایی مثل خیاطی و الگو کاری برای یک طراح لباس میتوانند سودمند باشند اما به عنوان پیش شرط برای تبدیل شدن به یک طراح لباس موفق در نظر گرفته نمیشوند. بسیاری از طراحان مد بهطور رسمی آموزش دیدهاند یا دورهٔ کارآموزی گذراندهاند.
یک طراح فنی (به انگلیسی: Technical Designer) با گروه طراحی و کارخانههای خارج از کشور کار میکند، وظیفهٔ طراح فنی اطمینان از ساخت و تولید صحیح پوشاک، انتخاب مواد اولیه و پارچههای مناسب و تناسب و اندازهٔ درست لباس هاست. طراح فنی نمونهٔ اولیهٔ پوشاک را بر روی تن یک مدل با تناسب کامل امتحان میکند و تصمیم میگیرد که کدام یک از تناسبها و ساختارها را پیش از تولید انبوه نمونههای اولیه باید تغییر دهد.
یک طراح الگو یا الگو بُر (به انگلیسی: Pattern maker(Pattern cutter)) طرح اولیه اشکال، اندازهها و تکههای لباس را مسوده میکند، این پیشنویسها ممکن است به صورت دستی با کمک ابزار اندازهگیری، روی کاغذ باشد یا با استفاده از نرمافزار کامپیوتری CAD انجام شود. روش دیگری که برای درآوردن طرح و اندازهٔ لباسها انجام میشود آویزان کردن پارچهها بهطور مستقیم روی فرم لباس است. حاصل کار طراح الگو این است که میتوان از اندازهها و قطعات الگوی طراحی شده برای تولید لباس مورد نظر استفاده کرد. معمولاً برای کار کردن به عنوان طراح الگو آموزش رسمی امری الزامی است.
یک خیاط (به انگلیسی: خیاط) سفارش لباسهای طراحی شده را میگیرد و بنا به اندازهٔ مشتری آنها را میدوزد. به خصوص لباسهایی چون کت و شلوار، کت و دامن و غیره. معمولاً یک خیاط باید دورهٔ کارآموزی یا آموزش رسمی دیگری را گذرانده باشد.
یک طراح پارچه (به انگلیسی: Textile Designer)، بافت پارچه را طراحی میکند و آن را برای لباس و مبلمان چاپ میکند. اکثر طراحان پارچه بهطور رسمی به عنوان کارآموز و در مدارس عالی آموزش دیدهاند.
یک طراح سبک یا مشاور مد (به انگلیسی: Stylist) لباسها، جواهرات و لوازم جانبی را با هم هماهنگ میکند تا در عکاسی مد (به انگلیسی: عکاسی مد) یا در دفیله (به انگلیسی: catwalk) به معرض نمایش گذاشته شود. طراح سبک ممکن است برای هماهنگکردن لباس با مشتری فردی نیز کار کند. بسیاری از طراحان سبک در زمینههای طراحی مد، تاریخچهٔ مد و لباسهای تاریخی آموزش دیدهاند و دارای سطح بالایی از تجربه و تخصص در زمینهٔ بازار مد جاری و روند بازار در آینده هستند. با این حال برخی از طراحان سبک به سادگی با داشتن یک حس زیباییشناسی قوی بین لباسها هارمونی برقرار میکنند و یک ظاهر عالی میآفرینند.
یک خریدار مد (به انگلیسی: Fashion buyer) ترکیبی از لباسهای موجود در مغازههای خرده فروشی، مغازههای بزرگ و فروشگاههای زنجیرهای را انتخاب کرده و میخرد. بسیاری از خریداران مد در مطالعات تجارت و بازرگانی و/یا مطالعات مد آموزش دیدهاند.
یک دوزنده (به انگلیسی: Seamstress) لباسهای ماشینی یا لباسهای تولیدیها را با دست یا با چرخ خیاطی میدوزد. این نوع دوزندهها اغلب به عنوان اپراتور چرخ خیاطی در تولیدیها و کارگاهها یا در فروشگاههای پوشاک کار میکنند و معمولاً مهارتی در طراحی و برش پوشاک یا درست کردن اندازههای لباس روی مدل را ندارند و تنها دوختهای سادهٔ لباس را انجام میدهند.
یک معلم طراحی مد (به انگلیسی: teacher of fashion design) مسئول آموزش هنر، صنایع دستی و مهارتهای طراحی مد در مدارس عالی مد یا دانشگاههای هنر است.
یک فروشندهٔ لباسهای سفارشی (به انگلیسی: costume clothier) برای مناسبتهای مختلف سفارش لباسهای مجلسی و رسمی میگیرد و به مشتریهایش میفروشد.
یک خیاط زنانه (به انگلیسی: dressmaker) در زمینهٔ لباسهای مخصوص زنان تخصص دارد، لباسهای روز، نیمه رسمی و رسمی، لباسهای کار، کت و شلوار، کت و دامن، لباس عروس، لباس ورزشی و لباس زیر زنانه.
یک تصویرگر (به انگلیسی: illustrator) برای تبلیغات بازرگانی رنگ و طرح لباسها را ترسیم میکند.
یک گمانه زن مد (به انگلیسی: Fashion forecaster) رنگها، سبکها و اشکال محبوب احتمالی در روند مد را پیشبینی میکند تا قبل از آماده شدن پوشاک برای فروش در فروشگاهها آنچه را که باب طبع مردم قرار خواهد گرفت ارائه دهد.
یک مدل (به انگلیسی: Model) برای نمایش در نمایشگاههای مد، دفیله یا عکسهای مجلات مد و تبلیغات تجاری لباسهای طراحی شده را به تن میکند.
یک مدل شایسته (به انگلیسی: fit model) با پوشیدن و اظهار نظر در مورد تناسب نمونهٔ اولیهٔ لباس طراحی شده به طراح مد در حین ساخت لباس و بعد از آن کمک میکند، مدلهای شایسته برای انجام این مهم باید تناسب اندام ویژهای داشته باشند.
یک روزنامهنگار مد (به انگلیسی: fashion journalist) در مورد مد پوشاک یا گرایشها و روندها آن برای مجلات و روزنامهها مقاله مینویسد.
یک متخصص دگرش (به انگلیسی: alteration specialist یا alterationist) مسئول تنظیم تناسب نهایی پوشاک است، به ویژه لباسهای ماشینی، و گاهی اوقات مدل آنها را دوباره تغییر میدهد. (تبصره: به رغم اینکه خیاطها تغییرات و تنظیمات تناسب لباسها را برای مشتریها انجام میدهند همهٔ متخصصهای دگرش خیاط نیستند)
یک مشاور تصویری (به انگلیسی: Image Consultant) در مورد سبکها و رنگهایی به چهره و رنگ پوست و مو و اندام مشتریها مینشیند مشاوره میدهد.
طراح لباس
او کسی است که با توجه به نوع فیلم و ویژگیهای آن، لباسهایی را طراحی میکند و الگوی آنها را در اختیار دوزندگان لباس قرار میدهد، تا این لباسها را متناسب با ویژگیهای فیزیکی هر یک از بازیگران تهیه کنند. هر یک از این عوامل که در این بخش از آنها نام برده شد، دستیاران و همکارانی دارند که نام بردن از آنها ضروری نیست.
