صنایع حلاجی
الف ) تاریخچه پنبه در ایران احتمالاً به دوران هخامنشیان بازمی گردد، اما درباره کاشت پنبه پیش از دوره اسلامی ایران اطلاعات معتبر اندکی در دست است . به نوشته مؤلف حدودالعالم ، در مرو، ری و ناحیه فارس کشت پنبه رواج داشته است . مراکز تولید که احتمالاً به مناطق کاشت گیاه نزدیک بود، عبارت بود از: هرات ، نیشابور، ری ، طبرستان ، آمل ، جبال ، اصفهان ، شوشتر، خوزستان ، تَوَّز و آذربایجان . همچنین اشارات متعددی به پنبه در آثار شاعران ، بویژه شاهنامه فردوسی وجود دارد. در قرن هفتم / سیزدهم ، مارکوپولو به محصولات عمده ایران از جمله پنبه اشاره می کند . ژان شاردن ، جهانگرد مشهور فرانسوی در قرن یازدهم / هفدهم ، که از ایران دوره صفویه بازدید کرده ، وجود کشتزارهای وسیع پنبه را تأیید کرده است . در اوایل قرن سیزدهم / نوزدهم ، کمپانی هندشرقی بریتانیا در مقابل کالاهایی مانند شکر، ادویه ، رنگ و روغن ،
پنبه خام را از ایران به هند صادر می کرد. در همین زمان ، جهانگردان به کشتزارهای پنبه در بسیاری از مناطق ایران ، از آذربایجان تا خراسان و شرق مازندران ، نواحی مرکزی ،اطراف یزد، کاشان ، کرمان و قم ، اشاره کرده اند. در این زمان پنبه هنوز از محصولات تابستانی بود که در حدود فروردین کاشته می شد و در مرداد (در آب و هوای گرم و مرطوب سواحل دریای خزر) یا در مهر (در نواحی خشکتر مانند آذربایجان و نواحی اطراف شیراز) برداشت می شد. اما بیشتر پنبه کشت شده از گونه های تار کوتاه و زبر بود که همراه با نرخ بالای حمل ونقل ، فنون ابتدایی پرداخت و بسته بندی نادرست و غیردقیق ، سبب عدم موفقیت پنبه ایران در بازار اروپا شد (عیساوی ، ص ۲۴۶ـ۲۴۷، ۲۴۹). پنبه علاوه بر این که منبع امرار معاش ساکنان مناطق کاشت پنبه بود، برای صنعت نساجی داخلی و صنایع دستی که افراد بسیاری را به کار می گمارد، ماده خام فراهم می آورد. بعلاوه ، تجاری شدن روبه رشد تولید پنبه در قرن سیزدهم / نوزدهم ، با افزایش اهمیت پنبه در تجارت خارجی ایران همراه بود.
در اوایل قرن چهاردهم / آغاز قرن بیستم ، پنبه هم اصلیترین محصولِ فروشی و هم عمده ترین محصول صادراتی بود.
دو عامل این فرآیند را تقویت می کرد: نخست ، محرک کوتاه مدت اما نیرومند جنگ داخلی امریکا در اوایل دهه ۱۸۶۰ میلادی (۱۲۷۷ـ۱۲۸۷) باعث کمبود بین المللی پنبه و افزایش شدید قیمت پنبه خام در بازار جهانی شده ، تولید
پنبه را در ایران و مناطق بسیار دیگری در خاورمیانه و هند و امریکای لاتین افزایش داد. در میان مسیرهای جدیدوگوناگون تجارت خارجی که درگزارشهای کنسولی بریتانیادرآن دوره ذکرشده است ،می توان ازمسیرهای بنادرخلیج فارس به هندومسیرتبریزبه مارسی نام برد.این تحول ،در نیمه همان دهه که قحطی پایان یافت و قیمت پنبه سقوط کرد، ناگهان متوقف شد. عامل دوم و پایدارتر، روسیه بود که به عنوان شریک تجاری عمده ایران دردهه های آخرقرن ظاهر شد. پنبه بسرعت مهمترین کالای صادراتی به روسیه شدوصادرات آندر۱۳۳۱به حدود۰۰۰،۲۵تن رسید و بتدریج ۹۴ـ۹۷% صادرات پنبه به بازارهای روسیه اختصاص یافت . این افزایش ، تغییر ماهیت روابط اقتصادی بین دو کشور را تأیید کرده بوضوح درتمرکزکاشت پنبه دراستانهای مرزی تأثیرگذاشت .اگرچه پنبه از نقاط مختلف کشور از جمله اصفهان و یزد و کرمان صادر می شد، یک سوم از کل صادرات ایران محصول خراسان بود. در واقع ، رفاه این استان تا حد زیادی به رشدتجارت پنبه در اواخر این قرن مربوط بود .
تجارت ایران ـ روسیه به دلیل نرخ پایین حمل و نقل بسهولت انجام می گرفت که به سبب مجاورت جغرافیایی وتوسعه وپیشرفت راه آهن وجاده های ارتباطی بین دوکشور بود. اما روسیه با گرفتن تعرفه هایی اندک از ایران ،فروش مصنوعات پنبه ای با قیمتی ارزان ، حمایت از فعالیتهای بازرگانان روسی و ارمنی از طریق وام بانکی و همچنین انتقال ادارات کنسولی به استانهای شمالی و مرکزی (بویژه خراسان و اصفهان و کردستان )، سیاست بازرگانی تهاجمی را در پیش گرفت ؛
پنبه در فرآیند تدریجی آغاز تجاری شدن کشاورزی ایران ، تأثیر مهمی داشت . در این فرآیند، پنبه ، اغلب با سایر کالاها (بویژه تریاک و ابریشم ) و غلات مصرفی بخوبی رقابت می کرد .
جنگ جهانی اول ، در تولید پنبه تقریباً وقفه کامل ایجاد کرد، اما از دهه ۱۳۰۰ش تولید دوباره به سطوح پیش از جنگ و به حدود بیست هزار تن در سال رسید. نخستین کارخانه پنبه پاک کنی ایران نیز در همان سالها (۱۲۹۸ ش ) بنیان نهاده شد. در ۱۳۰۲ ش شرکت جدید پرسخلوپک بذرهای امریکایی و مصری را میان کشاورزان توزیع و مزارع نمونه ، بیشتر در شمال ، ایجاد کرد .
دردهه ۱۳۱۰ش ،درسایه سیاست مثبت دولت نسبت به صنعت منسوجات داخلی ، تولید دوباره افزایش یافت .
در۱۳۱۲ش دولت ایران قانون انحصارپنبه راتصویب کرد (گرگانی ، ص ۱۸۵) که سود بی واسطه ای در تهیه پنبه خام برای کارخانه های جدیددربرداشت .دراواخراین دهه تولید به نقطه اوج ۰۰۰ ، ۳۸ تن رسید، اما فقط ۶۰۰ ، ۵ تن ، یعنی درحدودیک پنجم کل صادرات در۱۲۹۲ش ،پنبه صادر می شد. این رقم نازل قدرت اشتیاق صنعتی شدن داخلی رانشان می دهد.پس ازوقفه به سبب جنگ جهانی دوم ، در بیشتر سالهای دهه ۱۳۲۰ش / ۱۹۴۰ میانگین تولید سالانه به حدودبیست هزارتن سقوط کرد،امادراوایل دهه ۱۳۳۰ ش دوباره از سطح تولید پیش از جنگ پیشی گرفت و بتدریج رونق بی سابقه ای در تولید و فرآوری پنبه در ایران پدید آمد.
در ۱۳۲۴ ش ، انحصار پنبه لغو شد. از این گذشته ، در سالهای بعدی شماری از مؤسسات تخصصی شروع به کارکردند و ترویج و بهبود تولید پنبه به آنها واگذار شد. «سازمان پنبه ایران » (بعدها سازمان پنبه و دانه های روغنی ) در ۱۳۳۵ ش شروع به فعالیت کرد و برای نخستین بار معیارهای طبقه بندی برای محصول داخلی ارائه داد. اداره «اصلاح نبات ایستگاه ورامین » در ۱۳۳۸ ش به «مؤسسه تهیه و اصلاح نهال وبذر» تبدیل شد و به دنبال آن عمدتاً خدمات علمی و توسعه را تدارک دید. در همان زمان ، «شرکت پنبه و ابریشم » باحمایت وزارت صنایع و معادن تأسیس شد تا با تشویقهای اقتصادی مناسب ، کشاورزان را به کاشت پنبه ترغیب کند.
در دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش ایران در میان ده یا پانزده کشور نخست تولید کننده پنبه جای گرفت . صادرات نیز به طور منظم رشد یافت و بازار آن متنوعتر شد. مصرف داخلی پنبه و پنبه دانه نیز، تا حدودی به سبب گسترش صنعت منسوجات و تا اندازه ای به دلیل تأسیس کارخانه ای جدید برای تولید روغن خوراکی ، افزایش یافت .
افزایش تولید پنبه کاملاً به تحولات جدید در دشتهای حاصلخیز گرگان بستگی داشت . در آغاز دهه ۱۳۱۰ ش کشت پنبه در این ناحیه رواج یافته بود، بویژه پس از اینکه رضاشاه بیشتر زمینهای مزروعی را به مالکیت شخصی خود درآورد. استرداد این مالکیت به مالکان کشاورز پس از جنگ جهانی دوم ، سبب افزایش ناگهانی کشاورزی تجاری در مقیاسی وسیع در این ناحیه و جذب گروه زیادی از سرمایه دارانی شد که در جستجوی فرصتهای سرمایه گذاری سودآور در کشاورزی بودند.
در ۱۳۳۹ ش ، در اولین سرشماری کشاورزی ، مازندران و گرگان ۵۶% تمام مزارع پنبه (۰۰۰ ، ۳۱۳ هکتار) و ۶۵% از کل محصول (۰۰۰ ، ۳۳۰ تن )، و در ۱۳۵۳ ش بترتیب ۶۵% و ۷۵% را به خود اختصاص دادند ( رجوع کنید به مرکز آمار ایران ، ص ۲۱۰، ۲۷۲). بعلاوه ، قدرت تولید نیز بیشتر شد. در بیشتر دهه ۱۳۵۰ش ، بویژه نیمه اول آن ، افزایش تولید پنبه در ایران ادامه یافت ، اما در سالهای بعد این دهه تولید پنبه تحت تأثیر محدودیتهای کلی تر در کشاورزی ایران قرار گرفت که به رونق شدید و ناگهانی تولید نفت مربوط بود.
در ۱۳۵۷ش نواحی کاشت پنبه به حدود یک سوم و محصول به حدود یک چهارم ، در مقایسه با ۱۳۵۲ ش ، کاهش یافت (حکیمیان ، ص ۱۲۲ـ۱۲۳).
ب ) در سالهای نخستین پس از انقلاب اسلامی عواملی چون فرار زمینداران بزرگ مناطق پنبه خیز خصوصاً منطقه گنبد و گرگان ، خرد شدن اراضی وسیع و یکپارچه کشت مکانیزه پنبه ، اداره نامطلوب مؤسسات کشاورزی ، بلاتکلیف ماندن وضع مالکیت اراضی و پایین بودن سطح درآمد حاصل از این زراعت در قیاس با فعالیتهای رایج در سایر بخشها، در افت تولید پنبه مؤثر افتاد. در ۱۳۵۸ش ، با وجود رونق بازار پنبه در بازارهای جهانی ، به سبب مصادف شدن زمان آماده سازی زمین و تهیه مواد زراعتی محصول پنبه با شرایط ناشی از اوج گیری انقلاب اسلامی در ماههای آخر ۱۳۵۷ش ، تولید از ۱۷۷ هزار تن در ۱۳۵۶ش به ۱۳۳ هزار تن کاهش یافت . در ۱۳۵۹ش سطح زیر کشت به ۱۴۵ هزار هکتار، یعنی پایینترین میزان خود،تقلیل یافت. در آذر ۱۳۵۸، به سبب کاهش تولید و نیاز بازار داخلی ، صدور پنبه به خارج از کشور ممنوع شد و بنابر نیاز بازار داخلی به انواع پنبه ، الیاف ، نخ و منسوجات پنبه ای مقداری ارز صرف ورود این اقلام شد .
در ۱۳۶۰ش ، برای مقابله با تنزل سطح کشت و تولید پنبه و رفع بحران ، دولت سیاستهای تشویقی چون اعلام قیمتهای تضمینی و کمک نقدی به پیمانکاران طرح پنبه را به اجرا درآورد که این سیاستها تا ۱۳۷۱ش ادامه یافت .
در ۱۳۶۷ش طرح افزایش تولید پنبه در چارچوب برنامه پنجساله اول (۱۳۶۸ـ۱۳۷۲) تهیه و تصویب شد. این طرح مشتمل بر هفت پروژه ، با هدف افزایش تولید وش (پنبه پاک نکرده ) از ۰۰۰ ، ۳۴۱ تن در سال پایه (۱۳۶۷) به ۰۰۰ ، ۴۵۲ تن در سال پایانی برنامه (۱۳۷۲)، از ۱۳۶۸ به اجرا درآمد. پروژه های هفتگانه مشتمل بود بر تهیه بذر مادر، بهبود کیفیت بذرهای گواهی شده ، لینترگیری (مرحله آماده سازی برای روغن گیری )، بهبود تصفیه وش ، بهبود روشهای کاشت و داشت و برداشت پنبه ، ترویج پنبه کاری و آموزش پنبه کاران ، و ایجاد گسترش شبکه های مبارزه با آفات و بیماریها و علفهای هرز پنبه .
مقایسه مقادیرموردنظربرنامه باوضع اجرایی ،حاکی از این است که سطح زیرکشت و تولید، سیر نزولی و عملکرددرهکتاروش باکمی فاصله ازبرنامه ،روندافزایشی داشته است (همان ، ص ۲، برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به ص ۸،نمودار).کاهش سطح زیرکشت وتولیدوش نشان دهنده کاهش تمایل کشاورزان در تخصیص اراضی خود به کشت پنبه است که ناشی ازشرایط نامناسب بازارپنبه ودرنتیجه عدم صرفه اقتصادی آن برای کشاورزان بوده است . به طور مشخص اجرای «طرح افزایش تولید» برنامه پنجساله اول تا ۱۳۷۰ش با موفقیت همراه بود اما از۱۳۷۱ش به علت افزایش قیمت تولیدات زراعتی دیگری چون دانه های روغنی (سویا)، از میزان سطح کشت وتولیدپنبه کاسته شد، به طوری که در ۱۳۷۲ش میزان سطح کشت و تولیدپنبه بترتیب با ۱۴۸ هزار هکتار و ۹۰۰ هزار تن به پایینترین سطح خود طی چهل سال گذشته رسید و دراین سال برای اولین بار ۳۰۰ ، ۳ تن و در سال بعد هشت هزار تن پنبه از جمهوریهای آسیای مرکزی ، وارد کشور شد. کاهش تولید پنبه از یک طرف و پایین بودن کیفیت پنبه های وارداتی نسبت به پنبه داخلی از طرف دیگر، قیمت پنبه را در ۱۳۷۳ش افزایش داد و باعث افزایش سطح کشت و تولید در ۱۳۷۴ش گردید. در ۱۳۷۵ش میزان سطح کشت و تولید پنبه بترتیب به ۳۱۸ ، ۳۱۱ هکتار و ۸۲۹ ، ۱۷۵ تن بالغ شد که بالاترین رقم ، طی سالهای پس از انقلاب اسلامی است .
در ۱۳۷۴ش برنامه پنجساله دوم زراعت پنبه (۱۳۷۴ـ۱۳۷۸)درقالب برنامه پنجساله دوم توسعه به اجرادرآمد.این برنامه با توجه به میزان نیاز کارخانه های نساجی کشوربه الیاف پنبه درطی دورهاجرایی برنامه ــ که بالغ بر۱۳۳تا ۱۹۸ هزار تن می گردد ــ اهدافی را پیش بینی کرده که مشتمل است برتأمین مواداولیه صنایع نساجی وروغن کشی با کیفیت ممتاز و تهیه فرآورده های مرغوب ، پایین آوردن هزینه تولیددرواحدسطح وتسهیل درعملیات زراعی و افزایش عملکرد وش . پیش بینی عملکرد در برنامه ، رشدی معادل ۳۲۰ کیلوگرم وش در هکتار نسبت به سال پایه (۱۳۷۴ش ) است. به رغم کاهش کیل (درصد الیاف به وش ) که مهمترین عامل درعملکرد به شمار می رود، عملکرد پنبه طی سالهای برنامه ، افزایش قانع کننده ای نداشت و به همین دلیل از ۱۳۷۵ ش طرحی به نام «طرح پایدارپنبه »درکشوربه اجرادرآمد.
نتیجه اجرای این طرح در ۱۳۷۸ش مطلوب و رضایتبخش بود به طوری که در سطح حدود ۴۶ هزار هکتار پنبه کاری ، متوسط عملکرد پنبه به ۹۰۰ ، ۲ کیلوگرم در هر هکتار افزایش یافت . در پایان این طرح ــ که به مدت پنج سال ادامه خواهد داشت ــ پیش بینی شده است که عملکرد متوسط کشور در سطح دویست هزار هکتار پنبه کاری به ۲۵۰ ، ۳ کیلوگرم در هر هکتار برسد.
تحلیلی مقایسه ای که اداره کل پنبه و دانه های روغنی ایران از وضع پنبه کشور در سالهای بعد و قبل از انقلاب اسلامی به عمل آورده ، حاکی از آن است که عملکرد پنبه در کشور طی سالهای اخیر نسبت به سالهای قبل از انقلاب افزایش یافته است . براساس این تحلیل ، کاهش سطح کشت پنبه در کشور که بیشتر در استانهای شمالی مصداق داشته و بر اثر تغییر در الگوی کشت پدیدار شده ، بیشتر به مسائل بازرگانی پنبه ارتباط دارد که در اثر کوچک شدن اراضی زراعی ، جانشین شدن زراعتهای رقیب و امکان کشت دو محصول در یک سال به وجود آمده است.