بهترین استراتژی بازاریابی محتوا۲
بهترین استراتژی بازاریابی محتوا۲
- پژوهش کلید واژه: یافتن تیتر:با تغییر الگوریتم گوگل و چیزهای دیگر، هنر انباشتن کلید واژهها دیگر فایدهای ندارد. و هرچند، درست است که شما باید محتوایتان را برای انسانها بنویسید، اما نباید اجازه بدهید پژوهش کلید واژه از صحنه محو شود.با کمک یک طراح کلید واژه، میتوانید ایدههای کلید واژه را بر اساس رقابت، حجم جستوجو و چیزهای دیگر مرتبسازی یا فیلتر کنید. کلید واژههایی را که میخواهید رتبهبندی کنید در نوار جستوجوی برنامه جستوجو کنید.برای یافتن کلید واژههایی با رقابتپذیری کم تا متوسط که تعداد جستوجوی ماهانهی بالایی دارند، کلید واژهها مرتبسازی یا فیلتر کنید. کلید واژههای مرتبط با مقالهی شما بهترین گزینه برای برچسبهای هدر(header tag) هستند.
- برچسبهای هدر را (header tags) درک کنید:اگر کمی دربارهی سئوی تجارت الکترونیک میدانید، باید بدانید یک هدر اولیه چیست. اگر نمیدانید، من توضیح مختصری دربارهی آن میدهم.برچسبهای هدر، یا برچسبهای<h۱>، به بیان ساده، متنهایی هستند که روی صفحه تاکید دارند. برچسبهای<h۱> یعنی صحبت دربارهی “عنوان صفحه” به زبان HTML.گوگل برای اینکه نتایجی مرتبط برای جستوجوکنندگان ارائه کند، با خزیدن درون متنتان موضوع صفحه را تعیین میکند. خزندههای گوگل میتوانند این برچسبها را بررسی کنند تا موضوع اصلی را در سطح بالاتر درک کنند. هرچه درک این برچسبها برای خزندههای جستوجو راحتتر باشد، بیشتر احتمال دارد وبگاه شما در نتایج بالا بیاید.h1 شما از همه مهمتر است. این عنوان صفحهتان است. از یک کلید واژهی قوی استفاده کنید تا به موتورهای جستوجو را به درون آن برچسب هدایت کنید.همچنین، H۲، H۳، H۴، و غیره نیز وجود دارد. اینها برچسبهایی هستند که هدرهای فرعی یا سابهدر صفحهتان خواهندبود. این هدرهای فرعی را با توجه به اهمیت محتوای صفحه به کار بگیرید. باز هم، استفاده از کلید واژهها در این برچسبها کمکتان میکند در الگوریتمهای جستوجو بیشتر جلب توجه کنید.در تصویر بالا میتوانید ببینید وبگاه اسنپ چگونه به خوبی برچسبهای هدر را در مطلبی که اخیرا ارسال کردهاست، به کار گرفتهاست. هدف از این کار این است که موضوعات/هدرها را براساس میزان ربطشان به اطلاعات ارائه شده مرتبسازی کنند.
- صدا و لحن برند:ما در وبلاگ اسنپ زمان زیادی را صرف صحبت دربارهی صدا و لحن برند کردهایم، دربارهی اینکه چهقدر مهم است صدا و لحن خاص خودتان را انتخاب کنید. خوب، اینجا دوباره بیان میکنیم.صدای برند را در وبگاهتان بگنجانید، مطمئن شوید با مخاطب مطلوبتان ارتباط برقرار میکند و هرگز از آن را سرسری نگیرید. از میان مواد خام متفاوت بازاریابی از نسخههای مختلف صدایتان، “لحنتان” استفاده کنید.مثلا، اطلاعیههای شرکتتان در وبگاه میتواند لحنی شاد داشتهباشد؛ مکاتبه با مشتریان میتواند لحنی حرفهای داشتهباشد.
- از ساختار مجهول استفاده نکنید:از ساختار معلوم استفاده کنیدبیایید بازگشتی داشتهباشیم به کلاس دستورزبان پایه دهم. اینجا مثالی از ساختار معلوم و مجهول وجود دارد:
- نویسندگان پیامهای تبلیغاتی ماز(Moz) را دوست دارند – معلوم
- ماز(Moz) توسط نویسندگان پیامهای تبلیغاتی دوست داشتهمیشود- مجهول
با ساختار معلوم، فاعل عمل را درون جمله انجام میدهد. با ساختاری مجهول، فاعل دریافتکنندهی عمل است. سبک نگارش مجهول پر از کلمات است، مبهم است، درک آن سختتر است، و با نوشتن پیامهای تبلیغاتی موجز تناقض دارد.اما، در واقع هیچکس اینطور صحبت نمیکند. همانطور که صحبت میکنید، بنویسید. نترسید از اینکه جملات را با حروف اضافه تمام کنید. بیشتر خوانندگان اینترنت، زبانشناسهای حرفهای نیستند.
یک نکتهی مرتبط دیگر: از زبان نامطمئن استفاده نکنید. در اینجا مثالی از زبان مطمئن و زبان نامطمئن آمدهاست.
- نویسندگان تجارت الکترونیک میتوانند با کمک یک ابزار جستوجو مانند ماز (Moz) دادهها را بیابند.
- نویسندگان تجارت الکترونیک با ابزار جستوجوی ماز (Moz) دادهها را خواهندیافت.
میبینید؟ نویسندگان تجارت الکترونیک دادهها را مییابند، یا خواهندیافت؟ وقتی شما تایید میکنید که مصرفکننده میتواند به شما اعتماد کند و محصولتان را بخرد، مطمئن میشود. حتی اگر مستقیما دربارهی تفاوت میتوانند بیابند و خواهندیافت فکر نکنند، بیشتر احتمال دارد شرکتی را انتخاب کنند که اعتماد بهنفس نشان میدهد، و یقینا این روشی برای نشان دادن اعتماد بهنفس است.
- آنچه مشاهده میشود واقعیت است:وقتی صحبت از بازاریابی محتوا است، چیزی که شما منتقل میکنید، برای خوانندهای که آن را مشاهده میکند تبدیل به واقعیت میشود. چیزها همیشه آنطور نیستند که بهنظر میرسند، یک بازاریاب فوقالعاده مصرفکنندگان را وادار میکند چیزها را آنطور ببینند که او میخواهد.بیایید فرض کنیم مشتری شما ۶ رقیب دارد. شاید از نظر شما، که روزانه با کسب و کارهایی با رقبای پرشمار کار کردهاید، این تعداد رقیب خیلی زیاد نباشد، اما یک فرد عادی برای تشخیص این تفاوت تجربه ندارد.مثلا، اگر در حال نوشتن یک مطالعهی موردی هستید، از نوشتن چنین عددی به نفع خودتان استفاده کنید. به جای اینکه به رقبا جلوهی بیشتری بدهید، چون آمار را ضعیف مییابید، این را به یک نکته تبدیل کنید که به مشتری کمک کردهاید تعداد زیادی از رقبا را شکست دهد. بازاریابی محتوا یعنی همین.راهبرد شکستخوردهی رقیب مدنظر را با راهبرد پیروز خودتان مقایسه کنید، اینگونه ادراکی ساختهاید که خواننده به عنوان واقعیت آن را میفهمد.